ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

شرکت کننده کوچولوی ما

هورااااااااااااااااااااا عزیزم واسه جشنواره نی نی وبلاگ باموضوع نی نی شکمو شرکت کرده بااین عکس    خاله ها وعمو های مهربون اگه دوست د ارین به ثمین منم رای   بدین کد 102   رو به شماره 20008080200 ارسال کنین ممنونم ...
11 تير 1392

نظر سنجی وبلاگی

دوست خوب وعزیزم نسرین جون {خاله اسما نازی} ممنونم که دعوتم کردین اگر ماهی از سال بودم... * ماه تولد خودم دوست دارم پس فروردین اگر روزی از هفته بودم...   * شنبه ،روز تولد دخملی نازمون اگر عدد بودم... * 2و4دوست دارم همیشه اعداد زوج میپسندم اگر نوشیدنی بودم... * شیرموز اگر ثواب بودم... * مهربونی ومحبت بدیگران گر درخت بودم... * بید مجنون اگر میوه بودم...   * آلبالو اگه گل بودم... * گل رز آبی اگه آب و هوا بودم... * تابستون ونم نم بارون ،پاییز اگه رنگ بودم... * آبی اگه پرنده بودم...   * مسلما مینا اگه صدا بودم... * پیانو وصداهای آرامش بخش دوست ...
8 تير 1392

مسابقه وبلاگی

مامان طهورا جون ممنون که منو قابل دونستی عزیزم .  1 - بزرگ ترین ترس زندگی شما ؟ نمی خوام بهش فکر کنم 2 - اگه 24 ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی ؟ میرفتم پیش دوستا وآشنایان تاببینم درموردم چی میگن 3 - اگه غول چراغ جادو توانایی بر آورده کردن یه آرزوی 5 الی 12 حرفی شما رو داشته باشه اون آرزو چیه ؟ دیدن آینده  4 - از میان سگ - اسب - گربه - عقاب و پلنگ کدام را دوست داری ؟  گربه   5 - کارتون مورد علاقه دوران کودکی ؟ بابا لنگ دراز 6- در پختن چه غذایی تبحر ندارید ؟ ت عریف از خود نباشه همه رو بلدم  7 - اولین واکنش شما موقع عصبانیت ؟ بااخم بدور وبرنگاه میکنم تابه یه چیزی گیربدم 8 ـ با مرغ - اوران...
1 تير 1392

جشن ازدواج خاله میترا{منا}

سلام نازگلم عزیزم اول اینکه الهی قربونت برم من که با مامان نینا گفتنات دلم میبری ومیخوام بخورمت بالاخره امروز فارغ از کلی کارومشغله فرصت این شد تا بیام و یادداشت مربوط به این چندروز واسه تک دخترنازنین بذارم قشنگم روزای قبل از عروسی کلی کار داشتیم لباس، آرایشگاه وخریدو..... واسه عزیزم یه لباس عروس طلایی خریدم که خیلی بهت میومد روز سه شنبه هم صبح بردمت حمام ولباس هات آماده کردم بعد لباس خودم وآقارو گذاشتم کنار تا به لحظه آخر نرسه و بدو بدو نباشه ساعت 2رفتم آرایشگاه وشما هم خواب بودی وقتی ساعت 2:30به آقازنگ زدم گفت که تازه بیدارشدی وقرار شد ببرت خونه مامان پروین تا ساعت 5:30 بیاین دنبالم درست ...
18 بهمن 1392

هدیه شمابه مامانی

سلام عزیزم قشنگم امروز چهارشنبه 1392/02/11 روز مادر قشنگم امروز بعدازظهر آماده شدیم تابریم بیرون شما هم کلی ازاین بابت خوشحال بودی اول ازهمه رفتیم سوپر مارکت وتاواسه شما پاستیل خریدم دیدم رفتی سر ظرف بزرگ پوفیلا وداری   نازنینم نمی خواستی ازمغازه بیای بیرون وقتی هم  بغل گرفتمت واوردمت تو پیاده رو ذوق زده ازاینکه میتونی راه بری همش من این طرف واون طرف میکشیدی وباهم رفتیم یک تل وعینک خوشگل واست خریدم وبعد آقا اومد وباهم رفتیم بهشت فضل پیش مامانی عزیزم قربونت برم من،وقتی سر مزار مامانی رسیدیم شما به تقلید ازآقا دست کوچولوی نازتو میذاشتی روسنگ ومثلا فاتحه میخوندی قربونت بشم من گلم وبعدازاونم  شروع کر...
12 آذر 1392

روز مادر ودرآمدن مروارید هفتم وهشتمت مبارک عزیزم

سلام عزیزم دلم امروز روزمادر بود دومین سالی که درکنارتوفرشته کوچولو این روز جشن میگیریم قشنگم امروز بهترین هدیه روخدابهم داد شما حالت خوب خوب شدودیگه غذامیخوری ومثل قبل شروع به بازیگوشی میکردی آخه دیگه 2تا دندونات دراومدن نازنینم نمیدونی چقدر خوشحال شدم وقتی دیدم دوباره حالت خوبه امروز دلم خیلی هوای مامانم کرده بود دوست داشتم برم بهشت فضل اما نشد ،امیدوارم فردا برم پیشش امشبم رفتیم پیش مامان پروین واسه تبریک شماهم کلی خوشحال بودی آخه یک هفته بود که باآفاجون وعمومهدی رفته بودن تهران ودلمون واسشون تنگ شده بود خدایا همه مادرای مهربون ودلسوز حفظ کن خدایا ممنونم که نعمت مادربودن روبهم...
12 آذر 1392