ویزیتهای دکتر برا خاطر داداشی
وبلاگ قلم تو
سلام دخترک نازنینم امروز وقتی اومدم وبه وبلاگت سر زدم ونظراتت رو چک کردم دیدم یه نظربرامون اومده با این مضمون با سلام عکس کودک شما درسایت قلم تو در یک موضوع منتشر گردید در پناه حق باشید http://ghalameto.ir/news/6249/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D9%89-%D8%B4%D9%88%D9%89 وقتی وارد سایتش شدم کلی ذوق زده شدم یکی از پستای مربوط به وبلاگم رو تو سایتشون با عنوان مادر که میشوی گذاشته بودن ممنونم مدیریت محترم قلم تو WebSite : http://ghalameto.ir ...
یه روز پاییزی زیبا
دوباره فصل برگ ریزان آمد ، دوباره نسیم مهربان پاییزی می وزد... فصلی که آغازش ، ماه مهر و محبت است .... دوباره غروبهای پاییز و دوباره صدای خش خش برگهای درختان زیر پاهای خسته.... دوباره باران پاییزی و دوباره شوق قدم زدن در کوچه باغها ... یک نیمکت خالی و برگهای زردی که بر روی آن ریخته است ، یک دل خسته با یک عالمه درد دل بر روی آن نشسته و میخواند شعر پاییز را.... پاییز همان فصلی است که زیباست با برگ ریزانش ، خش خش درختانش ، نم نم بارانش !فصلی است که آغاز باران است ، آغاز شبهای بلند با مهتاب ...
متفرقه های 33 ماهگی وتولد امیر علی وفرحناز
سلام عزیزه جون مامان این چند وقته یکم دیر به دیر آپ کردم وکلی پست عقب افتاده دارم که برا خاطر داداشی تو راهت مامان کمی تنبل شده ببخش عزیزم برا همین امروز اومدم تا یه پست پربار برات بذارم این عکس ماله تقریبا یکماه پیشه که با هم رفتیم پارک بادی وتازه قسمت قایق سواریشو برا شما کوچولوها راه اندازی کرده بودن وتو هم مشتاق بودی که بری منم که از آب وقایق سواری میترسم مایل نبودم وفکر میکردم برات هنوز زوده اما دیدم خیلی دوست داری واصلا دوست نداری بری استخر توپ وسر سره بازی بالاخره راضی شدم و رفتی وکلی کیف کردی وخوشحال بودی درست هفته بعد از جشن 1000روزگیت تولد امیر علی وفرحناز بود وشما هم که هنوز ت...
روزهای بعد از 1000روزگی وتولد بازی ثمین جونی
سلام عزیزه جونم دخترکم چه روزهای زیبایی یکی پس از دیگری داره میاد وبا اومدنش برگی تازه از عشق تو صفحه زندگیمون بیادگار میذاره بعد از جشن 1000 روزگی زیبات همش تو حال وهوای تولد بودی ومیومدی میگفتی منونم مامان برام تولد مبارک گرفتی هر شب میگفتی آلنگ بذار بلقصم ومیرفتی لباساتو عوض میکردی ومیومدی شروع میکردی کلی با ناز به رقصیدن واون لحظه هاست که خونمون پر از بارون عشق میشه وما بدون ترس از خیس شدنش لذت میبریم چقدرسخته که نمیتونی ازحست بگی یابنویسی فقط میتونی یه جمله بگی اونم اینکه باتمام وجوددوستت دارم . . این روزهای شیرین با اومدن اول هر ماه شیرینتر شیرینتر میشه وتو بزرگ وبزرگتر خانم خانم تر و..... ...
متفرقه های این روزها
وای سلام خوشگل مامان سلام نازنین دخترم عزیزه جونم قشنگترین فرشته زمینی برا من نمیدونید این همه مدت مامان مینا فقط فقط تو آسمونا سیر میکرد واز بودن وداشتن این همه خوشبختی با وجود تو عزیزترینم لذت میبردم خدایا خدای من ممنونم از اینکه همیشه نگاه پرمهرت رو به خانواده ما داری وامیدوارم همه همه دوستان وعزیزانم همیشه و در همه حال خوب وخوش وخوشبخت باشن وفرشته های نازنینشون سالم وسرزنده باشن دختر عزیزم مامانی نازنینم این مدت غیبتمون که البته دلیل داشت وبرا خاطر اینکه یه مقداری برنامه زندگیمون داشت و به سمت تکنولوژی بازی میرفت ووقت طلایی با تو بودن رو هم من وهم آقا داشتیم بدون اینکه متوجه بشیم ازدست میدادیم عمداََ اینترنت از خونمون بیرون کر...
مااومدیم باماجراهای ثمین عسلی
سلام نازنین دخترم عزیزم فرشته مهربونم قشنگترین وخوش آهنگترین طنین زندگی ما عزیزم میدونم خیلی وقته که نیومدم وخاطرات روزای قشنگتو ننوشتم راستش نمیدونم از کجا شروع کنم بذار اینطور بنوسم 25 اردیبهشت 93 تودلم افتاد که داره یه اتفاقی می افته یه اتفاق بزرگ تا 4خرداد با خودم کلنجار رفتم بعدش با بی بی چک متوجه شدم بله اما باورم نشد 8خرداد رفتم وجواب آزمایش خون گرفتم همان روز آزمایشگاه همهچیز عوض شد منی که میتونستم بعد از گرفتن جواب منفی تست مثل همیشه از پلهها پایین برم، بعد از شنیدن جواب مثبت آدم دیگه ای شدم ؛ آدمی که ناخواسته قدمهاشو آهستهتر بر داشت،آره دل تو دلم نبود ویهویی اشکام ریخت نمیدونم چرا...