ثمین عاشق عروسک :)
دختر نازنینم این روزا برا هوای سرده بیرون، بیشتر تو خونه موندیم وبا همدیگه روزای زیبامون سپری میکردیم عزیز جونم اونقدر عروسکات رو دوست داری وهمش براشون لالایی وشعر میخونی که نگو بوسشون میکنی ،موهاشوم شونه میزنی ،بهشون آب میوه میدی،و.......... کلی حسابی بهشون میرسی وحتی بعضی شبا میاریشون توی تختت وباهاشون میخوابی یه روزم مامانی مهمون شما وعروسکات بودم ومن اوردی توی اتاقت وای چه لذتی داره که دخترت با اون دستای کوچولوش دستت رو بگیره وببرت جایی که مدت نظرش بنشونت وبحساب ازت پذیرایی کنه عزیزه مامان میدیدم که چقدر حواست بهم هست وهمش دورم میچرخی ویکی یکی عروسکاتو میوردی کنارم میذاشتی وانگار داشتی من بهشون معرفی ...