ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

خدایا شکرت که ثمین مفهوم عشق فهمید

1392/9/12 3:40
1,445 بازدید
اشتراک گذاری

عینک

 سلام نازنین مامان

این هفته هم باخبرای خوبی اومدم پیشت

عزیزم این هفته رو با انرژی شروع کردیم ودوتا مجلس عروسی دیگه هم داشتیم وکلی با هم نای نای کردیم شب دوشنبه هم طبق معمول آماده شدیم  که یهویی دیدم ای دل غافل رفتی ولاک قرمز برداشتی ودرش باز کردی ومیخواستی انگشتای پات لاک بزنی که روی پات رنگ آمیزی کردی

البته این عکسا مربوط به یه روز دیگه هست

لاک

لاک

بالاخره رفتیم تالار آقا جون اینا هم دعوت بودن وشما با دیدن عمه ومامان پروین کلی خوشحال شدی اولش آروم سر جات نشسته بودی ولی طولی نکشید که شما ول کن نبودی وسریع میرفتی وسط تالار وشروع میکردی به نای نای کردن چند باری گفتم شاید خسته شدی وبغلت کردم اومدیم سرمیزمون اما هنوز ننشسته دوباره پشت سرت راه میوفتادم بخش جالبش اینکه وقتی آقایون اومدن قسمت خانم ها {که البته کم نبودن} شما خیلی صمیمی میرفتی وباهاشون میرقصیدی هر کس نمیدونست فکر میکرد ما از فامیلای نزدیک عروس وداماد هستیم که همش وسطیم

بالاخره اون شبم با خوشی گذشت

شب بعد خونه بابا حاجی اینا رفتیم وچون پارک درست روبروی خونشون هست شما کلی خوشحال بودی اول برا باباحاجی کلی دلبری کردی و بعد دوچرخه سواری کردی بعدش مهرداد خاله اومد واز دیدن هم ذوق زده شده بودید وبعد هم موقع رفتن بردمت پارک وبه قول خودت تاب تاب عباسی  قربونت بشم من که مثل طوطی هرچی که میگم تکرار میکنی خوشگل من

باباحاجی

باباحاجیدوچرخهمهردادتاب

مامانی این دو روز اخیر کمی حالش بد بود نمیدونم چرا؟ البته میدونم وبه شما میگم آخه آقا خبرنداره

قضیه از این قراره که یه روز آقا رفته بود مشهد واسه یه قرار کاری ومنم چون دیدم آقا نهار نیست براشما غذا درست کردم وخودم غذای دیروزش خوردم واون غذای مونده باعث شد که معده درد بگیرم و....... همینم باعث شد دوروز بی حال باشم

وای که چقدر بد بود البته الانم خوب خوب نشدم ،کلی جوشونده وعرق چهل گیاه خوردم اما .....

قشنگ مامان امشبم رفتیم خونه آقا جون اینا وبرا همه کلی بلبل زبونی کردی ودل همه رو بدی  عمه که امشب کلی خندید ومطمینم هنوز داره بکارای تو فکر میکنه

آخه اول گفتی نای نای ووقتی آهنگ واست گذاشتن شروع کردی به رقصیدن آفرین کلی پیشرفت کردی انگار این عروسی های هر شب یه مزیت داشته آقا جون عمو ومامانی هم اومده بودن واست دست میزدن وشما هم همینطور ادامه میدادی وموقعی که آهنگ تموت میشه میخواستی تکرار بشه متاسفانه از رقصت عکس ندارم چون مشغول فیلم گرفتن بودم

بعد هم خواستی تا واست جوجه وگاو وطوطی سرچ کنه  که با دیدن عکس جوجه ها که در اصل خانواده جوجه بودن عمه گفت وای چه همه ودستاش به نشانه تعجب از هم باز کرد هنوز به ثانیه نرسیده بود که شما سریع حالت دستاش تکرار کردی ومیگفتی وااااااای ....... چقدر خندیدم عمه غش کرده بود وشما هم هر بار بادیدن این عکس همون حالت تکرار میکردی وبرای آقا ومن وعمو ومامانی انجام میدادی قربونت برم من نازنینم که اینقدر شیرینی

عزیزم دوست داریم قد تمام ستارهای آسمون

راستی هنوزم ماجراداریم بریم ادامه مطلب

تواین هفته دوتا جلسه کاری داشتم که برا همین شما رو بردم خونه آقا جون اینا چون اگه میرفتی خونه باباحاجی به دلیل اینکه مهرداد جونم اونجا بود شمادوتا دیگه خونه روسرتون میذاشتین وخیالم راحت نبود

روز اول باتاکسی رفتیم وشما هم گیر داده بوده به عینک دودی ومیخواستی خودت بزنی وموفقم شدی آخه عزیزم عینک خودت شکسته وباید بریم مشهد تا برات بخرم اینجا عینک استاندارد برا شما نی نی های نازنین نداره

عینک

وروز دوم هم زودتر اومدیم بیرون تا بیان دنبالت وشما هم شروع کردی به کنجکاوی و.....

قربون حس کنجکاویت برم من الهیییییییییییییییییییی

کنجکاو منکنجکاو من

 

عزیزم نازنینم هر روز با کارای قشنگت غافل گیرمون میکنی وحالا یه چند روزی هست که خاله بازی یاد گرفتی وبا عروسکات بازی میکنی بهش جی جی میدی ،می خوابونیشون،لالایی میخونی ،باهاشون حرفایی میزنی که ما متوجه نمیشیم اما میدونم داری براشون از دوست داشتنت از احساس قشنگت میگی

عشقعشق

عزیزم نازنینم فرشته مهربونم

یاد بگیر وهیچ وقت فراموش نکن عشق و دوست داشتن بهترین چیزایی که باید همیشه توی دلت باقی بمونه

خدایا ممنونم

خدایا شکرت که توی وجود دخترم دارم عشق میبینم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

مامان یاسمن و محمد پارسا
5 مهر 92 8:16
الاهی اخه شما شیطون بلاها چرا از خرابکاری خوشتون میاد چقد شما نازی ماشالاه


سلام خاله جون از نظر ما بهترین کار اما نمیدونم چرا شما مامانا میگین خرابکاری
مرسی چشماتون قشنگ میبینه
ساحل
5 مهر 92 14:27
دستم را بگیر
بدون تو , تمام دنیا را هم که داشته باشم
تهی دستم



زیبا بود ممنونم عزیزم
اعظم
5 مهر 92 15:13
عزیزم چقدر لباس قرمز و گل سرش بهش میاد
همیشه به شادی و عروسی باشین عزیزم .



ممنونم عزیز مهربون چشماتون قشنگ میبینه
ممنونم از دعای خوبتون:
نغمه السادات
5 مهر 92 19:18
وااای چقدر با عینک افتابی خوجگل شده!!!


مرسی عزیزم
مامان امیرعلی
5 مهر 92 23:24
سلام عزیزم خوبین؟ ماشالله به عزیز خله که اینقده ناز شده وهزارماشاا... که این همه فهمیده شده. فدات بشم هر وقت اومدی مشهد خونه ما بیای هاااااااااااااااا از الان قول گرفتم خانمی. بهترین ها براتون از خدای عزیز میخوام . عکس پست ثابت هم خیلی علی هست . البته ثمین جونم خوش عکس هستش.


سلام خاله جون ممنونم از لطفت چشششششششششششششششم حتما میایم جزه برنامه هامون هست
مرسی
مامان امیرعلی
5 مهر 92 23:25



صبا خاله ی آیسا
6 مهر 92 0:17

همیشه ب شادی - عروسی گلم


ممنونم عزیزم
نسرین خاله اسما
6 مهر 92 0:19
چقدر خوش تیپ شدی ثمین جونم با اون عینک و لباسای قرمز رنگت انشالله که همیشه تو عروسی و خوشی ببینیمتون و خبرای خوشی برامون بیارین عزیزم


مرسی خاله مهربون از لطفت
همچنین شما عزیزم
مامان آناهیتا
6 مهر 92 0:26
همیشه موقع رفتن بیرون یه خرابکاری می کنند .

شیرین خاله


آره بخدا
سمانه مامان ستایش
6 مهر 92 0:41
سلام دوست خوبمببخش یه کم دیر اومدم پیشتون
قربون ثمین نازم برم که با اون عینک کلی بامزه شده
امیدوارم همیشه تو شادی و عروسی باشید عزیزممطمئنا این عروسی رفتنای پشت سر هم تو خوب رقصیدن دخملی بی تاثیر نبوده
ای جااان که عاشق عروسکاتی و باهاشون مهربونی ثمین جونم


سلام عزیزم خوبین خوش اومدین جای نطرات زیباتون توی وبمون خالی بود عزیزم
مرسی عزیزم چشماتون زیبا میبینه
آره این عروسیها از ثمین یه پا رقاص ساخته که نگو
عشق میکنم وقتی مشغول بازی با عروسکاش هست وبهشون توجه میکنه
شتایش نازنین ببوسید
مامان محمدطاها
6 مهر 92 6:00
خصوصی
مامان مرضیه
6 مهر 92 14:00
چه عکسای قشنگی ثمین جونم انداخته همیشه یه خوشی عزیزم .
خانمم چرا غذای مونده منم آقامون نباشه دیگه حوصله ندارم برا خودم تنهایی ناهار درست کنم هرچی سیرم کنه میخورم
لباش قرمزتو دوس داشتم ثمین جونم


ممنونم عزیزم
آره واقعا همین بگو آقامون بعدش فهمید ومیگفت مگه من فقط باید غذا بخورم تا شما بری غذا درست کنی
مرسی عزیزم چشماتون قشنگ میبینه
نگارزندگی
7 مهر 92 7:02
سلام اگه موافق هستید با هم تبادل لینک کنیم
منتظرتون هستم


سلام باشه عزیزم باعث افتخاره
مامان الینا جونی
7 مهر 92 7:06
سلامممم خوبید ماشاا... شما هم دخمل نازییی دارید خدا واستون نگهش داره
امیدوارم روزهایه خوبی رو در کنار هم تجربه کنید


سلام عزیزم ممنونم چشماتون زیبا میبینه
آرزومند روزایی طلایی با فرشته نازتون
هستی
7 مهر 92 10:08
ای جان چه عکسهای
به خدا خیلی خوشتیبی عینک آفتابی منو کشته خاله




ممنونم عزیزم خیلی منتطرتون بودم
مرسی از لطفت
هستی
7 مهر 92 10:09
به ایمیلت سر بزن.


چششششششششششششششششم
مامان امیرعلی
7 مهر 92 11:42
سلام خاله مینای خودم ،خیلی ممنون که بهم سر زدی ، خیلی دوستون دارممممممممممممممم[h


قربونت برم من خوشگل خاله ما هم خیلی خیلی دوست داریم


مامان امیرعلی گلی
7 مهر 92 13:39
مامان مهربون دختره نازت عشقو از شما یاد گرفته، خدا محبت بین تونو بیشتر کنه ایشالله

ممنونم عزیزم شما بما لطف داری خانمی
مری از دعای خوبتون
حمید
8 مهر 92 8:54
خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند

و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...[بوسه][hr


ممنونم مهربون


مامان ضحــــــــــــا
8 مهر 92 9:53
سلام
هميشه به شادي خانمي
وااااااااي چه عينك بهت مياد ثمين جونم
مينا جون خدا بد نده ،الان بهتري؟؟؟؟؟مواظب خودتون باشين.


سلام عزیزم خوبین
مرسی خاله جون عینک مامان خیلی دوست دارم
مرسی ازاینکه بفکرم هستی مهربون آره خوبم ممنونم از لطفت قشنگم
ضحا جون ببوس محکم
مامان امیرعلی
8 مهر 92 16:09
سلام عزیزم . ممنون به خاطر وبلاگ که آدرسشو گذاشتی واسم . عالی بودش . چقد دستور پخت شیرینی داشت وای خدا خیلی خوشم اومد جیگری . فدای ثمین بشم که قشنگترین دخمله تو دنیا


سلام عزیزم خواهش میکنم میدونستم خوشت میاد آخه جون میده واسه شما که هنرمند وباسلیقه اید
صبا خاله ی آیسا
8 مهر 92 18:56



نورا
8 مهر 92 19:10
خیلی نازه خدا حفظش کنه


ممنونم عزیزم
متین
9 مهر 92 2:06
سلام عزیزم
وای چه تیپی
عینکشو
شما هم مثل منی هر روزی که اقامون نهار نمیاد
فقط تو فکر فربدم
خودم هر چی باشه میخورم
چرا مامانا اینجورین؟
انگار دل و دماغ نداریم برای خودمون هم غذا درست کنیم
ایشالا بابا ها زنده باشن همیشه سایشون بالای سرمون باشه
الان بهتری؟
ببوس ای دخملو


سلام عزیزم ممنونم از لطفت
انگار این حس تو وجود همه مامانا هست از خود گذشتگی وجالبه همسرم میگه تنبلی کردی
ممنونم خوبم عزیزم شما هم گل پسری ببوسی
متین
9 مهر 92 2:07
اپیم
مریم مامان نیکان
9 مهر 92 19:46
سلام...همیشه به جشن و شادی
خاله عاشق اون تیپتم که تاپ قرمز پوشیدی
به ما سر بزن خانمی


ممنونم عزیزم مرسی خاله جون
چشممممممممممممممم
حمید
10 مهر 92 11:34
سلام آبجی

کد لوگوی وبلاگم هست اگر آبجی دوست داشتی داداش و دخترش سوگند را در وبلاگت بذار.

قربونت داداش حمید



















مرسی داداش مهربون اما اینجاآدرسی نیست

هستی
10 مهر 92 11:46
مامانی کسرا
10 مهر 92 13:29
خدا این دخمل ناز واستون نگه داره و همیشه با عشق در کنار هم زندگی کنید
چه جالب من نمیدونستم واسه نی نی ها هم عینک استاندارد هست!
از کنجکاویش معلومه که خیلی با هوشه


ممنونم عزیزم انشاله
آره گلم هست من خیلی دنبالش بودم اما اینجا نداره
از باهوشی که دیگه .....
مامان امیرعلی گلی
11 مهر 92 15:25
چقد اون عینک بزرگ به صورت ظریف و نازت اومده خاله فدات


ممنونم خاله جون چشماتون زیبا میبینه
دخترک اسفند...
11 مهر 92 17:20
س لااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

دخترت خیلی نازه به وبه منم سربزن منتظرتممممامان ثمین


سلام عزیزم ممنونم از نگاه زیبات واینکه بهمون سر زدید
قشنگم آدرستون نذاشتید تا بیایم پیشتون
صبا خاله ی آیسا
12 مهر 92 12:26
عزیزم منظورتو خوب نفهمیدم
ولی فک کنم منظورت بود ک اسم و شهرمون چیه
گلم من صبا خاله ی ایسا
و مامان ایسا اسمش سمیه.
ایسا رشت زندگی میکنه و من تهران
دوستون دارم


آره عزیزم درسته
ممنونم از اینکه جواب دادید
هر کجا هستید شاد باشید
بهار
12 مهر 92 13:37
سلام
ساخت قالب ویلاگ سفارشی به سلیقه شما.


چشممممممممممممم
مامان امیرعلی گلی
12 مهر 92 15:32
خصوصی


ok
سمانه مامان ستایش
12 مهر 92 18:27
سلام مینا جون.برای جواب خواسته ای که داشتی اومدم بگم که:
اسممو که میدونی، ما تهران هستیم گلم.
ثمین جونو ببوس


nمرسی نازنینم آره اسم قشنگتون میدونم
ممنونم
حمید
13 مهر 92 8:55
باد
بوی عشق را لابه لای شاخه های بید
دمیده بود
،
قناری
كه تازه از قفس رهیده بود
صدای عشق را
لابه لای برگ
گلی شنیده بود
،
و تنها عاشق بود
كه بی توجه به عشق
زیر درخت تنهایی خود
لمیده بود...[بوسه]


مثل همیشه زیبا بود ممنونم