ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

گاهی اوقات

1392/6/29 0:17
639 بازدید
اشتراک گذاری

گاهی اوقات ...


 آدم دلش یک آشپزخانه آرام


 یک لیوان چای


  و مادرش را می خواهد.

 

امشب حالم خیلی خوب بود و هنوز تو حال هوای تولد بودم شما رو خوابوندم واومدم تو وبلاگ تا خاطره های این هفته ات رو بنویسم اما وقتی این متن خوندم.........

دلم خیلی واسه مامانم تنگ شد انگار عمق احساسات این متن من برد توی خودش اول خوندمش وخواستم برای آقا هم بخونم که روی کلمه گاهی اوقات سکوت کردم ودیگه زبونم یاریم نکرد تا ادامه شُ بخونم وچشمام تار شد واشکای دلتنگیم سرازیر شد وقلبم داشت می ایستاد

آره واقعا منم همین میخوام

مامانم عزیزم کاش بودی هنوز دوست ندارم کلمه خدا بیامرزت رو بزبون بیارم فکر میکنم هستی و.....

آقا وقتی دید من خیلی ناراحتم واشکام بند نمیاد گفت منم میزنم زیر گریه ها اما من نمیتونستم خودم کنترل کنم

که آقابرگشت گفت چیه عزیزم چایی میخوای الان برات درست میکنم  که توهمون حال خندم گرفت

 زن یعنی

 لبخند در هجوم گریه ها آرامش وقت بی قراری های مدام

زن یعنی

 تفسیر جمله ی " دوستت دارم "

 یعنی

 خدا هم زیباست، عجب نقاشی خوبی است

 یعنی

 فلسفه ی آفرینش یک آغوش

 خود ِ زندگی ، احساسِ عریان

 زن یعنی

 زن ، مادر ، معصومیت تا بی نهایت ...

 

 مهم نیست در چه سنی باشم

 هر زمان چیز جدید یا عالی می بینم

  دلم میخواهد فریاد بزنم ... " مامان بیا نگاه کن "

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مریم مامان نیکان
29 شهریور 92 1:10
دوست عزیز سلام... با خوندن متنتون خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم انشالا در این شب جمعه خداوند مادر شما و مادر من رو مشمول رحمتش کنه
من هم مثل شما از داشتن نعمت مادر محرومم و عجیب امروز دلم هواشو کرده بود ولی چاره چیست؟؟با تقدیر نمیشه جنگید
به وب ما سر بزنین من شما رو لینک کردم شما هم مارو لینک کنینhttp://www.nikanjoon.niniweblog.com


سلام عزیزم آره حس بدیه مادر بودن ومادر نداشتن
چشم حتما گلم
الان میام
مامان محمدطاها
29 شهریور 92 1:18
خدارحمتشون کنه و شما سه نفر رو برا هم نگه داره


ممنونم عزیزم وانشاله شماهم همیشه درکنارهم شاد باشین
زندگی
29 شهریور 92 11:59
سلام .آپم با نقطه سر خط... منتظرم
متین
29 شهریور 92 16:50
سلام عزیزم
خدا مادرتون رو رحمت کنه خیلی ناراحت شدم
وقتی خوندم
ولی خیلی خوبه که یه نفر کنارته که میتونه اشک و تو چشماتون ببینه و براتون یه چایی داغ بریزه و غم هاتو از یادت ببره
مثلث عشقتون همیشگی


سلام ممنونم از مهربونیتون وحرفای قشنگی که نشانه دل دریایی تون هست
خیلی خوشم اومد ولبخند رو لبهام نقش بست
مامان امیرعلی
29 شهریور 92 18:21
سلام عزیزم خوبی؟منم خیلی دلم هوای مامانمو کرده ولی چی بگیم که تقدیر همینه
خدا رحمت کنه مادر شما و من رو
ایشالا همیشه همین طور زندگیتون عشقولانه باشه عزیزم


سلام عزیزم اره پنج شنبه شبها همیشه دلم مییره
ممنونم
مامان نیایش و نازنین
30 شهریور 92 9:08
سلام . خدا رحمت کنه مادرتون رو . راست می گی آدم همیشه مادر می خواد حتی اگه صد سالش هم باشه . خدا شما و ثمین جون و بابای مهربونش رو برای هم حفظ کنه . با تقدیر نمی شه جنگید .


سلام عزیزم آره آدم گاهی اوقات دوست داره فقط تو اغوش مامانش آروم بگیره
ممنونم
صبا خاله ی آیسا
30 شهریور 92 10:33
خدا رحمت کنه مامانه گلتونو




مرسی

انشاله سایه پدر ومادر عزیزتون همیشه بالای سرتون باشه
اعظم
30 شهریور 92 18:40
عزیزم میفهمم چقدر سخته دوری از مادر .خدا ولی اونقدر دوستت داشته که خانواده به این خوبی بهت داده تا بتونن تو این شرایط همراهت باشن .پس خدا مادرگرامیتو بیامرزه و خونوادتو برات حفظ کنه.آمین


مممنونم عزیزم همینطور که میگین هست
امیدوارم سایه پدر ومادر عزیزتون همیشه بالای سرتون باشه
مامان ضحـــــــــــا
1 مهر 92 7:42
خدا رحمت كنه مادر مهربونتونو و به شما صبر بده
انشاالله هميشه زندگي خوب و خوشي رو داشته باشين


مرسی خدا سایه پدر ومادر عزیزتون بالاسرتون حفظ کنه
مامان نیروانا
2 مهر 92 12:59
در آسمان بیکران الهی آرام باد روح پاک مادرتون عزیزم. جادوانه باد یادشون. چقدر دل آدم رو میفشره این نوشته هات


مرسی گلم امیدوارم مادر وپدر عزیزتون سالیان سال سایشون بالای سرتون باشه
مامانی کسرا
10 مهر 92 13:36
خداوند رحمت کنه اون عزیز از دست رفته رو .
آخ که گاهی دلم لک میزنه واسه یه گوشه دنج تو خانه پدری....


ممنونم دوست خوبم
آره گاهی اوقات آدم بهش احتیاج داره