ثمین باهوش من
سلام عزیز مامان نفسم عشقم
این مدت هم باکلی عکس ونوشته های جالب اومدم پیشت آره نازگلم ثمینم شما داری بزرگ وبزرگتر میشی ومامانی هر روز خدارو شکر میکنه وازش سپاسگذاره که لایق همچین فرشته ای قرارگرفته
فرشته کوچولوی من اونقدر شیرین شدی که دوست دارم درسته قورتت بدم این هفته کلا عروسی وتولد بودیم هرشب برنامه رقص ونای نای شما برپا بود وخداروشکر از اون دسته نیستی که همش بهم آویزون باشی ووقتی ببینی مامانی نای نای میکنه بیای وبخوای بغلت کنم
هرشب باهمدیگه آماده میشدیم ومنتظر آقا که بیا دوآماده بشه وبریم عروسی کلی این هفته خوش گذشت وشماهم از اینکه تو مجالس شادی برقصی کیف میکردی الهی قربونت برم من می میرم واسه لبخندت وناز کردنت
عزیزم این مدت از استعدادتم شکه شدم آخه کارتای بن بن بن به 15 تا رسوندی که یاد گرفتی وهمش درست تکرار میکنی
خونه دوستان وفامیل که میریم حافظت کاملا قویه که این خونه ماهی داشته کجا هست وسریع میری سروقتش و کدوم خونه وسایلی که دوست داری کجاگذاشته وبا نگاهی که به معنای اجازه گرفتن از صاحب خونه هست دلبری میکنی و ....
عزیزم شما فرشته های نازنین خیلی بیشتر از سنتون میفهمید واحساساتتون حتی از ما آدم بزرگتر ها هم زیباتره
نازنینم کلمه های زیادی یاد گرفتی
می هام که من عاشقشم
میگی آب می هام هام می هام و........................ میهام عشق میکنم وقتی این کلمه رو بکار میبری
قو قاغه : قورباغه
عممممممممممممممممو: عمو
تو :توپ
اَیییی: علی
دو ده: جوجه
آقا : آقا
باییییی : بازی
دَ : دست
با: پا
گُ : گل
بابا : بابا
اِده: بده
دو طی: طوطی
آب باییی: آب بازی
اَ س: اسب
گاب :گاو
وقتی میگم گاوه میگه : شما اون لبای کوچولوت رو غنچه میکنی وچشمات وریز میکنی ومیگی: مووووووووووووووو
ببیی میگه : به به دمبه داری نه نه
هیس گفتنات من کشته وقتی میبینی کسی خوابه میای وانگشت سبابت رو میذاری روی بینیت ومیگی :هیس هیس
پروژه پوشک گیری هم اقدام شده وشما داخل خونه دیگه پوشک نیستی وخیلی با مزه میای ومیگی :جیششش
ویه چیز جالب اینکه وقتی من یا آقا غرق کار کردن با لب تاپ هستیم شما میای ودوبار اخطار میدی واگه یکم تاخیر کنیم شما با سرعت عمل بسیار زیاد اول سیم اتصال اینترنت از جاش در میاری وبعد هم دکمه خاموش فشار میدی وبعد با لبخند ملیحت بهمون نگاه میکنی که دیگه ما کم میاریم وبا انرژی مضاعف بغلت میکنیم و بوسه باران میشی آخه اون صورت مثل ماهت اونقدر مهربون که نمیشه اخم بهش کرد
امروز صبح مامانی میخواست ساعت 8 سر یه قرار باشه وشب قبل از آقا خواسته بودم تا دیرتر بره سر کارش تا مراقبت باشه
اما خانم کوچولوی ما از اون جایی که قلب کوچیکش همراه قلب مامانی می تپه از ساعت 7:30بیدارشد ومی گفت دَر دَر
مات ومبهوت مونده بودم که این وروجک از کجا بهش الهام شده بود که میخوام برم بیرون خلاصه طی یک عملیات سریع زدم بیرون وکارم انجام دادم وکمی سر راه خرید کردم واومدم خونه وقتی در باز شد شما بدو بدو اومدی به استقبالم نازنینم قربونت برم من بغلت کردم ومحکم بهم چسبیدی وسر تو رو شونه هام گذاشتی وای که چه حس قشنگیه که ما مامانها تجربه میکنم حس زیبای عشق عاشقی آرامش حسی که می فهمی خوشبخت ترین ادم روی زمین هستی
یکی از دوستان یه روز ازم پرسید دخترت مامانیه یا بابایی منم گفتم بیشتر به من وابسته هست ودر جوابم گفت زرنگ نبودی
نمیدونم چرا طرز فکرش اینطوریه من که عاشق اینم که ثمینم بهم وابسته باشه و مامانشُ اونقدر دوست داشته باشه که نخواد جدا بشه البته ثمینم بچه منعطف واجتماعی هستی و با هر موقعیت مامانی خودش وفق میده خیلی شده که برام کاری پیش اومده و رفتی پیش مامان پروین وعمه جون واصلا هم اذیت نکردی اما در کل دوست داری پیش مامان باشی اخه همه بچه های نازنین اینطورین
وکنار مامان بودن ترجیح میدن به همه چیز
بعد از اینکه صبحانه ات رو خوردی و کمی بازی کردی خوابیدی مثل فرشته ها
ومامانی سریع رفت سروقت کدو حلوایی ،اسفناج وجعفری وکلم بروکلی تا واسه فریز کردن برا سوپهات آماده باشه
امروز یه سوپ خوشمزه هم برات درست کردم که 25نوع ماده غذایی توش ریختم واسه اینکه همه ویتامینها رو داشته باشه آخه یه چند روزی هست که برنامه غذاییت واسه خاطر دندون در اوردنت بهم ریخته وتقریبا کم غذا شدی یه مدتی این سوپ به برنامه غذاییت اضافه میشه
عزیزم نازنینم از وقتی خدا شما فرشته نازنین بهمون هدیه کرده وحس مادری رو دارم تجربه میکنم وهر روز عاشق وعاشقتر میشم ومیخوام بهترینها رو برات رقم بزنم امیدوارم کوتاهی نکنم
هر روز به امیداینکه امروز زیباتر از دیروز برات بسازم بیدار میشم وشما عزیزم باخندهای زیبات که خونه رو پر میکنه از شادی بهم انرژی میدی
آره مامانی حس مادری بهترین حس توی دنیاست
بهشت من همین دنیاست ،دنیایی که من وآقا درکنار بهترین فرشته خدا داریم میگذرونیم
این تنها عکسی بود که از تولد شهراد جون میتونستم بذارم