ثمین وعمومیثم دوست آقا
سلام نفسم
عزیزم امروزبعدازظهرآقازنگ زدوگفت شب باعمومیثم میان خونه،آخه عمودلش واسه شما تنگ شده ومیخوادبیاد دیدن عشقش
ثمین جون عمو خیلی شمارودوست داره وامشب حسابی باشمابازی کردوشماهم کم نذاشتی ازشیطونی و شلوغ بازی اونقدرکه حسابی خسته شدی خلاصه امشب تادیروقت به هوای عموبیداربودی ووقتی عموجون میخواست بره رفته بودی بغلش ومحکم بهش چسبیده بودی ونمیومدی بغل ما بالاخره باکلی شکلک وعروسک گول خوردی وعمومیثم رفت
امشب شب خوبی واست بود ویک دل سیر بازی کردی عزیزم
اینم چندتا ازعکسای امشب
ادامه مطلب یادت نره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی