اولین عید مخصوص ثمین سادات جون
سلام نفسم گلم عزیزم عشقم عمرم جونم قلبم امیدم جیگرم عسلم دخترم نازم ثمینم
امروز عیدته ،عید سادات کوچولوی من چقدرخوشحالم چون امسال دوتا سید خونمون هست امسال برکت خونمون دوبرابر شده نه هزار هزار برابر
عزیزم امسال کلی مهمون اومد که تواین چندسالی که عیدغدیر پذیرای مهمونابودیم بی سابقه بود طوری که هرسال شب قبل میرفتیم خونه مامان پروین برای تبریک عید به آقاجون وعمه جون وعموجونات وظهرروزعیدهم خونه آقاجونشون بودیم وپذیرای مهمون وبعدازظهرمیآمدیم خونه خودمون برای پذیرایی ازمهمونا ودوستای خودمون
اماامسال شب عیدخونه آقاجونشون رفتیم ونشدروزعید کنارشون باشیم چون ازساعت 8:30 صبح که باباحاجی اولین نفری بود که اومد عیدی دخترنازمون ،کلی مهمون برامون اومدوتاساعت 1:30ظهرادامه داشت وفقط تونستیم زود نهاربخوریم وبعددوباره ساعت4عصرتاساعت 11:30و.....
به همین خاطر فرصت نشد بریم خونه آقاجونشون
عمرم امروز تونستی چهاردست وپابری قشنگم
سادات کوچولوی من فرشته آسمونی من برامون دعا کن عزیزم
خدایاشکرت که این لحظه های قشنگ مینیم شکرت
البته عزیزم برده بودمت آتلیه تا یه عکس مخصوص عیدغدیربگیری وبه مهمونامون هدیه کنیم اما نشد
1391/08/13