حرفای مادرانه
سلام ثمین من
عزیزم الان درست ساعت 3:30 صبح روزدوشنبه 91/04/20 توالان خیلی نازکنارمن خوابیدی عزیزم قشنگم ازوقتی پابه این دنیا گذاشتی زندگی من وآقارو دگرگون کردی طوری که وجودمون قلبمون واسه توشده
ثمینم نمیدونی چقدردوست دارم
گاهی وقتا دوست دارم ازخوشحالی توبغلم فشارت بدم دوست دارم محکم بوست کنم امادلم نمیادآخه گناه داری نازنازی مامان
وجودت به خونمون رنگ داده،قبل ازاینکه بیای فکرمیکردم چطوری ازت نگهداری کنم آخه من که مامان ندارم بهم یاد بده چکارکنم ،چطوری شیرت بدم ،مواظبت باشم اماوقتی اومدی انگارهمه چی رو هم باخودت اوردی طوری که گاهی اوقات خودم می موندم که من ایناروازکجایاددارم
ثمینم عزیزم خیلی فکرابرات دارم دوست دارم یه دختر مهربون ناز همه چی تموم بارت بیارم ثمین جان قشنگم خیلی دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی