ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

گردش ومهمونی دوروزه به مشهد

1393/2/28 16:49
1,112 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخترکم دختر نازنین وشیرین زبونم

عزیزم فدات بشم که هر روز با رفتارها وکارها وحرفات ذوق زدم میکنی طوریکه از ته دل خداروشکر میکنم که لایق همچین دختر فهمیده ای هستم

وقتی با هم سن وسالات ویا حتی با بزرگتر از خودت برخورد داری کاملا مشخص که چقدر خانم هستی نازگلم

دخترکم این مدت  یه سفر دوروزه به مشهد وبعدشم پذیرای مهمون بودیم عمه عزیزم که بعد از سالها دیدمش همراه دختر عمه وپسر عمه خودم

خوب روز 1شنبه همراه آقا ودوستمون آقا مسعود رفتیم مشهد آقا پرژه کاری داشت وما هم طبق معمول خودمون مهمون کردیم که بریم

رفتیم خونه آقا جون اینا که عمه فاطمه وعمو علی هم بودن وبعد ازظهر که آقا رفت دنبال کاراش من وشما وعمه رفتیم بقول شما دَردَر

اول رفتیم پارک نزدیک خونه که یهویی چشمم به چرخ وفلک دستی افتاد که بچه گیام سوارش میشدم ازت پرسیدم دوست داری سوار بشی وگفتی آره فکر میکردم بترسی اما تنها بچه ای بودی که ذوق میکرد وباصدای بلند میخند الهی قربونت بشم من

12

اینجا این دختر خانم که از شما بزرگترم بود ترسیده بود وطفلی گریه میکرد توهم میگفتی :نی نه نکن

34

وبعدشم رفتیم خیابون سجاد ،یهویی یکی از دوستان دوران دانشکده رو دیدم که کلی ذوقم کرد وای یاد دوران دانشگاه و....یادش بخیر چه روزای خوبی بود

خواستیم بریم کافی شاپ که توی کالسکه خوابت برد سفارش دادیم ومنتظر شدیم تا بیدار بشی البته منتظر که نه داشتیم بزور بیدارت میکردیم عمه کلی صدات کرد اما در اخر با چشیدن کمی از تیرامیسو بیدار شدی وبعدشم آبمیوه توت فرنگی حسابی حالتو جا اورد

5678

خریدمون کردیم تا رسیدیم خونه ساعت10شب شد

فردای اون روز به دوست خوبم لیلا جون زنگ زدم ونهار مهمون خونشون بودیم ومادر ودختری رفتیم پیششون

وای که امیر علی نازمو از شیر گرفته بود وطفلی خیلی حساس شده بود وهمش تا میدید شما تو بغلمی میومد ومیخواست بغلش کنم وکلی ببوس کردیم وحتی موقع نهار دوست داشت که از دست من نهار بخوره الهی فداش بشم

ثمین آماده برای رفتن به مهمونی

91011121314

15 16 17

این 2 تا عکسو خیلی دوست دارم

1819

خلاصه کلی با امیر علی جون بازی کردی وخوش گذروندیم ومن ولیلا جونم کلی حرف زدیم وفیلم وآلبوم عروسی شو دیدیم عالی بود اونم برا من که عاشق عکس وفیلمم

بعدازظهرهمون روزرفتیم خیابون تا برا روز مرد برا باباحاجی وآقا هدیه بخریم

روز بعدشم که شما از ساعت6صبح بیدار شدی وهمش بهونه میگرفتی آقا جون ومامان پروین که از ترکیه برگشته بودن کلی قربون صدقت رفتن ومعلوم بود که چقدر دلشون برات تنگ شده

2021

یکساعتی با گریه ونق نق گذروندی وبعدشم خوابیدی و برا نهار بیدارشدی

تا بعدازظهر بازی کردی وهمش میگفتی سی دی توت اَرنگی بذار وفکر کنم یه 10 باری نگاه کردی

ساعت7بعدازظهر با اقا جون اینا اومدیم نیشابور وشبم رفتیم خونه باباحاجی تا روز پدربهش تبریک بگیم

راننده کوچولوی ما داره آهنگ مورد علاقشو انتخاب میکنه

2223

روز 5شنبه هم عمه جونم ودختر عمه طاهره وسمیه جون همراه شوهرش ورضا پسر عمم از تهران برا خاطر چهلم زهراجون اومدن وچون بنا به دلایلی چند سالی همدیگرو ندیده بودیم خیلی خیلی خوشحال شدم وکلی حالو هوام عوض شد همین کمتر از 2روز کلی بهمون خوش گذشت وبرامون خاطره شد دوستون دارم

شما هم که با طاهره جون کلی دوست شده بودی وبهش میگفتی طائِره دون

 

پسندها (9)

نظرات (13)

مامانی کسرا
28 اردیبهشت 93 18:06
مینا جون مهربون و ثمین جوووووووون عزیز و دوست داشتنی خیــــــــــلی خوشحالم که اینقدر بهتون خوش گذشته هوراااااااااااا همیشه خوب و خوش باشید و در حال گذشت و گذار
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم سودابه جونم متشکرم کسرای عزیزم ببوس محکمممممممممممممممم ممنونم از دعای خوبت
زهرا مامان ایلیا جون
29 اردیبهشت 93 4:24
سلام دوستم به به چه روزهای خوبی و چه دیدار های خوبی امیدوارم همیشه خووووش باشی
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام گلم متشکرم همچنین برا شما عزیزم
مریم
29 اردیبهشت 93 8:36
الهی قربون دختر خوشگل و عزیزم برم .....
مامان ثمین سادات
پاسخ
خدانکنه عزیزم
مریم
29 اردیبهشت 93 8:36
خصوصی عزیزم
مامان ثمین سادات
پاسخ
عزیزمممممممممممممممم ممنونم
مامان حدیثه سادات
29 اردیبهشت 93 12:32
سلام مینا جون ممنون که بیادمون هستی. زیارت قبول. ما هم این مدت مشهد بودیم.جاتون خالی
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم زیارت شما هم قبول چه جالب کاش مطلع میشدیم وهمدیگرو میدیدم
❀مامان علی خوشتیپ❀
29 اردیبهشت 93 15:14
سلام عزیزم.ممنون از محبتی که بهمون داری و ممنون بابت تبریکت همیشه به مهمونی و سفر...ماشاالله به این دختر ناز و دوست داشتنی
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام گلم خواهش میشه مرسی عزیزه دلم
اعظم
29 اردیبهشت 93 15:58
سلام عزیزم چه سفری خوبی .همش شاد و پر از خاطره امیدوارم همیشه شاد باشی
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی اعظم جون همچنین برا شما
اعظم
29 اردیبهشت 93 15:58
ماشاا.. ثمین جونم هم مهربونه هم دوست داشتنی و زیبا خدا حفظش کنه برات عزیزم
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسی از محبتت
اعظم
29 اردیبهشت 93 15:59
یادش بخیر ین چرخ و فلکهای قدیمی با اینکه دل آدم هری میافتاد بار هم یکی از تنها سرگرمی هامون بود
مامان ثمین سادات
پاسخ
آره واقعا امکانات ما چی بود وبا چه چیزایی دلمون خوش بود وبچه های این دورزمون با چی لذت میبرن
مامان آنیسا
30 اردیبهشت 93 22:34
عزیزم چقدر نازی شما
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان بردیا شیطون
1 خرداد 93 19:18
به به پس حسابی بهتون خوش گذشته.... ایشالا همیشه خوش باشین..... فدای این دخمل خوش تیپ برم اره واقعا اون 2تا عکس خیلی قشنگ و جالب بودن منم خوشم اومد
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم اره خوب بود وخوش گذشت خدانکنه عزیزم مرسی آره
مامان امیرعلی
3 خرداد 93 20:37
سلام عزیزم خوبین؟ چه روز خوبی بخدااااااااااااااا.... خیلی خوش گذشت .... حیف نت نداشتم وگرنه منم آپش میکردم.... خیلی عالی بود جیگری.... بازم بیای هاااااااااااااااااا ... فداتون
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام دوست جونم آره خیلی خوش گذشت ممنونم از زحمتی که کشیدی گلم
مامان زری ترانه
10 خرداد 93 13:20
مینا جان باز اومدی مشهد به ما خبر ندادی.
مامان ثمین سادات
پاسخ
عزیزم عجله ای شد ونتونستم برنامه هامو راست وریس کنم برا شما دوست گلم ودخمل نازش باید یه وقت طلایی داشته باشم