سه روز مخصوص ثمین جون ومامانی
سلام گلکم نازنینم
یه چند روز مامانی برنامه هاش درست پیش رفت وتونستیم کلی خوش بگذرونیم
آره ثمینم بعدازظهر ها باهم آماده میشدیم ومیرفتیم بیرون
اول باهم بعد از کمی پیاده روی البته شما کالسکه سواری میرفتیم کافی شاپ سجاد وبعد از خوردن یه نوشیدنی گوارا راه میوفتادیم به سمت خانه کودک{خونه مادر بزرگه} واونجاهم کلی انرژی میسوزوندیم اولین روز که رفتیم شما رو گذاشتم تو استخر توپ اما زیاد راحت نبودی تااینکه مسولش گفت میتونم خودمم برم داخل کلی ذوق زده وخوشحال امدم پیشت وشما هم شاد وسرحال بابت اینکه مامانی پیشته کلی آتیش سوزوندی وتوپ بازی کردیم واااااااااااااااااااای که چقدر خوش گذشت
راستش اولین تجربه بازیم تواستخر توپ بود بعدشم سری به وسایل بازی دیگه زدیم وبازی کردی ودر آخر هم از قسمت اسباب بازیها واست خرید کردم یه بره ناقلا ودوتا سی دی مربوط به سنت وتوپهای نرم وکره هوش
روز بعد هم به همین ترتیب پیش رفت وسرحال برگشتیم خونه
وروز سوم هم با دوستان دوران دانشکده باهم قرار پارک گذاشتیم وبا پسرای گلشون کلی بازی کردی وما مامانها هم مشغول بودیم{عصرونه وچای وکلی صحبتو......}
عزیزم خوشحالم که خوشحال هستی دوست دارم
بریم سر وقت عکسای این پست
نفس مامان داره پاستیل میخوره
اینجاهم بحساب قایم شدی تا من پیدات کنم
ثمین ومامانی تواستخر توپ هورااااااااااااااااااااااااااا
اینا هم کارتای بن بن بن ،که قبلا خریده بودم وشما خیلی خیلی دوسشون داری
ثمین ومحمد حسین {گل پسر دوستم فرانک جان}
اینم محمد طاها که خجالتی بود{گل پسر نفیسه جون}