تجربه دوقولو داشتن
سلام ثمینم
عزیزم امروز میخوام ازشیطون بازی وشلوغ کاری شما دخترکوچولوی ناز واست بگم که وقتی چشمت به پسر خاله بسیار بسیارشیطونت افتاد شماهم کم لطفی نکردی وحسابی مامان خسته کردین
مامان جان امروزخاله مهری چون جلسه داشت محمدمهردادکه فقط هفده روز از شمابزرگتره اورد خونه ما ،چشمت روزبدنبینه اونقدر فضولی کردین که دیگه هلاک شدم نمیدونم این همه انرژیو ازکجا میارین نازنینای من
این یکی رومیگرفتم اون یکی گم میشدوبایداززیرمبل وروی میزتلویزیون وآشپزخونه سرکابینت هاو......... پیداتون میکردم
خلاصه حسابی شیطون شده بودی اونقدرکه مامان دیگه بیخیال ریخت وپاش کردن شماشدوتمام کابینت هاروباکمال آرامش بهم ریختین ومامان فقط نظاره گر ومراقب بودکه خدای نکرده آسیب نبینید
خدایا اونایی که دوقلودارن چه صبروتحملی بهشون دادی
اینم چندتا ازعکسای یک روز همراه دوکوچولوی ناقلا
ادامه مطلب یادتون نره