ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

احساس قشنگ

1392/10/1 4:47
1,165 بازدید
اشتراک گذاری

مهربونم، نازنینم، بهترینم. عشقم، امیدم، جونم.   با توام ، با تو، دنیای من.
میخوام از تمام لحظه های شیرین وبی نظیری که با تو دارم بنویسم و ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیز دیگه نمیتونم برابر بدونم.
میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم،با تو باشم.
کنارت،
همراهت،
هم قدم
و هم نفس با نفس کشیدنت.
میخوام تا میتونم صدای قلب مهربونت رو بشنوم. تا میتونم نفسهات رو بشنوم و حفظ کنم.
میخوام ضربان قلبتو بشمارم  و ثانیه هامو با تو تنظیم کنم.
کنارم هستی با چشمای زیبا وبا نفوذت که معنای عشق بهم نشون میده با قلب کوچولوت که فراتر از این دنیا وآسمونها مهربونی داره دخترم گفتم، هزار بار دیگه هم میگم:
دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم ثمینم عشق

میدونی عزیزم زیبایی های دنیا از وقتی تو اومدی زیبایی های دنیاین بمعنای واقعی
هیچ صدایی رونمیشنوم وقتی که صدای مهربونت تو گوشم زمزمه میشه ومنو  آروم میکنه
اون عشقی که میگن ،تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای ماتنها یک عشقی
از نگاه تو رسیدم به آسمونها ، اون برق چشمات ستاره اییه که هر شب به اون خیره میشم
باارزش تر از تو ، تو هستی ثمینم که عشقت تو قلبم غوغا به پا میکنه
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه تو فکر تو ، عطرنفسات وقتی که وجود کوچیکتو توی بغلم جا میکنی تا شیر بخوری، دلمو شاد میکنه
ومن رسیدم به تویی که اومدنت رویایی بوده تو گذشته هام ، و رسیدم به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگیم هست
پایانی نداره زندگیم با تو ، آغاز دوباره اییه فردا در کنار تو ، فردایی که در اون دیروز رو فراموش نمیکنم ، وقتی که با توام هیچ روزی رو فراموش نمیکنم ، که همه اونها یکی از زیباترین روزهان و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها
و میدونیم زندگی مون عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید

نازنینم زندگی تو این چند روز درکنار فرشته کوچولومون باعث خرسندی شد امشب بسی بسیار خوشحالم دلیل خاصی ندارهخنده

قشنگم حال وهوای این روزای ما مثل بارون زیبای بهاری زیبا ودلنشین بود دوست داشتم یه تراس کوچولو داشتیم وسه تایی میرفتیم ویه چایی هل دار میخوردیم اما به همون کنار پنجره قناعت کردیم

عزیزم دیروز باهم دیگه رفتیم بیرون تا یکم پیاده روی کنیم شما هم شیطون بلا همش توی مغازه هارو نگاه میکردی وبرا فرشنده ها دست تکون میدادی وموقع اومدن میگفتی آداففففظظظظظظ الهی قربونت بشم گاهی اوقاتم که خسته میشدی منشستی ومیخواستی چکمه هاتو دربیاری فکر میکردی هر جایی میشه استراحت کردومیگفتی ماما بیا بیشییی

عشق علی شدی(شوهر خاله میترا)ورفتی یه عکس از مجله سلامت پیدا کردی ومیگفتی اَیی ،یه آدم نسبتا چاق باریش پروفسوری که واقعا هم شبیه علی بود صفحه مربوطو از مجله کندی وبا خودت راه میبری ومیگی اَیی وبه همه نشونش میدی ووقتی میگیم علی چکار میکنه دستا تو مشت میکنی وبحساب فیگور میگیری آخه علی بدنسازه وشما هم براهمون خاطر تقلید میکنی فدات بشم من

تازه ازت میپرسیم عشقه کییی ،میگی اَیی جیگره کییی،میگی اَیی ،عمره کییی،میگی اَیی خلاصه که هر چی میپرسیم جوابش اَییه

گاهی اوقات هم برا دلشوشی ما میگی مامان یا آقا

یه بار موقع شیر خوردن ازت پرسیدم با مکث گفتی مامان چندبار تکرار کردم وگفتی مامان بعد از تموم شدن شیر بلند شدی و آروم زیر زبونی گفتی اَیی،اَیی ،اَیی پریدمت وبغلت کردم چلوندمت وکلی بوسیدمت آخه وروجک من تو چقدر نا قلایینفس

عزیزم از دیروز وعده صبحانه به خوردن سوپ مقوی معرف که حدود 25 نوع ماده غذایی مفید داره تغییر کرد ووعده فرنی همراه چهار مغز به وعده قبل از خواب منتقل شد اینطوری هم نهار بهتر میخوری وهم دیگه شبا برا خوردن شیر کمتر بیدار میشی درحقیقت بیدار نمیشی مگه یک بار وای

نازنینم دیشب شما تو کریر نشسته بودی ومیگفتی تاب تاب عباسی وآقا هم دختر یکی یکدونش رو با همون کریر بلند کرد وتاب میداد الهی قربونت بشم که خوشحال بودی وتو دنیای کوچیکه بچگیت بهمون قانع شدی وشعر میخوندی تا تا عبادی آدا تابا تابایی (تاب تاب عباسی خدا منو نندازی)

تا اینکه امروز بعدازظهر آقا که رفت سرکار دیدم یهویی برگشت با یک پلاستیک گونده که از توش یک تاب خوشگل در اورد وگفت اینم برا عشقم دخترم نفستابتابتابتاب

قربونت برم من داری تابتو بوس میکنی قشنگم

تاب

وای خدایا سرازپا نمیشناختی وخوشحال بودی الهی قربونت بشم که همش توش نشسته بودی وشعر میخوندی وگاهی اوقاتم میگفتی هام و اینطور شد که کلی پسته نوش جان کردیتابتابتاب

بعضی وقتا هم میرفتی عروسکاتو میوردی ومیذاشتی توی تاب خلاصه امشب خیلی خوشحال بودی چون خیلی تاب بازیو دوست داری بیشتر از سر سره واستخر توپ و...

تابتابتاب

عزیزم خوشحالم به خوشحالیه تو خرسندم به لذت بردن تو از دنیای کوچیکت دنیایی که میدونم حاضر نیستی با هیچ چیز دیگه عوضش کنی 

دختر پاک ومعصوم من چقدر قلبت زیباست

دوستت دارم به تعداد نفسهایی که تا به حال کشیدم.

دوستت دارم به اندازه ی تموم تپش های قلبم.

دوستت دارم به اندازه ی تعداد پلک هایی که زدم

خیلی بیشتر دوستت دارم به اندازه تعداد قدم هایی که برداشتم

بیشتر از حرفایی که تا به حال زدم ..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

هستی
5 آذر 92 10:32
ای جان آیی گفتن برم ثمین جان میبووسمت عزیزم
مامان ثمین سادات
پاسخ
قربونت بشم عزیزم
مامان امیرعلی
5 آذر 92 11:16
سلام عزیزم خوبین؟ ثمین جونم چطوره؟ خیلی خیلی خیلی خوشحالم که خوشبختین وشادی توی دلای قشنگتون هستش... ثمینم مبارکه عزیزم .. دست بابایی درد نکنه ... دست مامانی هم درد نکنه که بهترین مامان دنیاست .... مرسی به خاطر این تغذیه مناسب
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم خوبیم شماچطورید مرسی نازنینم ببوس امیر علی نازمنو
مامان امیرعلی
5 آذر 92 11:17
مامان امیرعلی
5 آذر 92 11:26
دلم برای کودکیم تنگ شده.... برای روزهایی که باور ساده ای داشتم همه آدم ها را دوست داشتم... مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود... دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود دلم برای خدا تنگ شده ... خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم... دلم برای کودکیم تنگ شده ... شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت...
مامان ثمین سادات
پاسخ
خیلی خیلی زیبا وقشنگ بود ممنونم گلم لذت بردم
ندا
5 آذر 92 12:22
سلام مامانی اون پست قبلی مال آشنایان بود که دیدن.حالا زود بیا عکس ثمین جان جدید ببینیم.
اعظم
5 آذر 92 12:57
وای مبارک باشه واقعا هم چه لذتی داره تاب بازی من با این سنم تا میرم یه پارک خلوت زود از فرصت استفاده میکنم همیشه شاد باشید چه با دلیل چه بی دلیل
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی عزیزم ممنونم آره خیلی حال میده من که اگه تاب مناسب وخالیی ببینم میپرم روش به اطرافمم نگاه نمیکنن مردم حتما با خودشون میگن این ببین خجالت نمیکشه ممنونمممممممممممممممممممممم
مامان مرضیه
5 آذر 92 21:22
ماهم دوست داریم ثمین جونم ببین مامانی چقد دوست داره عزیزم په یه چشم تاب تابت کوووو
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم مرسی از محبتت آره از هموناول که همسرم اورد یه چشم ویه گوش نداشت وچون آخریش بوده دیگه خریدش اما همبین روزا درستش میکنم
اولین سایت تخصصی قالب کودک...لی لی تـم
6 آذر 92 2:50
سلام مامان عزیز الان قالب شماره 1 مخصوص چله زمستون با تم هندونه (بکگراندهای متفاوت ویژه لی لی) برای نمایش رفت رو سایت ممنون میشم افتخار بدین و دیدن کنید............. نظرات و پیشنهاداتتون رو به دیده منت میپذیریم
مامان ضحــــــــــــــا
6 آذر 92 10:29
سلام مينا جون.خوبين؟؟؟ ثمين جونم حالش خوبه؟؟؟ چند مدتي بود كه ضحا مريض شده بود و وقت نكرده بودم بيام ثمين جون تاب جديدت مبارك دست بابايي درد نكنه پست قبلي رو هم كه گفتي خصوصيه اصرار بر رمز ندارم.انشاالله كه هميشه شاد باشين.
مامان ثمین سادات
پاسخ
عزیزم ممنونم از مهربونیت مرسی خوبیم وای عزیزم ضحاجون بهتره انشاله خوب باشه مرسی قشنگم
اعظم
6 آذر 92 12:02
خیلی ملوس افتادی عزیزم تو عکس هات
سمانه مامان ستایش
7 آذر 92 3:06
ای جاااانم شیرین زبون با اون حرف زدنت ناب قشنگت هم مبارکت باشه ثمینِ خوشگلم
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم
صبـــــا خاله ی آیســـا
10 آذر 92 20:35
چ تاپ خوشگلییییییییییییییییی مبااااااااااااارکه