کیش-اردیبهشت ماه 93
سلام نازنین دخترم
خوشگلم بالاخره فرصت کردم واومدم تا وبلاگتو بروز کنم
عزیزم سفرنامه این دفعه پر از خاطره قشنگ وعکسای زیباست اخه واقعا بهمون خوش گذشت
اینطور شروع میکنم که آقا به مناسبت روز زن که برابر با روز مادر وروز تولدم واز همه مهمتر اینکه 30 سالگیم بود برنامه ریزی کرد تا از اون روز بریم کیش وکنار هم باشیم تازه این اولین سفر خانوادگیمون بود که تنها رفتیم هم سفر نداشتیم وسه تایی خوش گذروندیم
دوشنبه شب راهی مشهد شدیم وصبح روز بعدش ساعت 10:30 پرواز داشتیم ،عمو علی عزیز تا فرودگاه همراهیمون کرد البته ناگفته نمونه که کار بلیط و رزرو هتل هم زخمتش با عمو جون بود ممنونم عزیزم
خلاصه رفتیم واولش از اینکه کالسکت سلفون پیچی شده بود ناراحت بودی بهونه میگرفتی ولی حواستو با اسباب بازی فروشی پرت کردیم ودیگه یادت رفت
طولی نکشید که همه چیز برای یه پرواز عالی محیا شد و وشما هم روی صندلی بند نمیشدی همش دوست داشتی از همه چیز سر در بیاری تا اینکه موقع بستن کمر بند کمی اوقات تلخی کردی و بعد از بستن کمر بندت باهام قهر کردی
بای بای مشهد
اینجا قهر بودی وهرچی من وآقا صدات میزدیم اصلا تحویلمون نمیگرفتی
طول نکشید که خوابت برد وتا موقع فرود خداروشکر راحت خوابیدی حتی لحظه ای که تو یه چاله هوایی بقول معروف افتادیم وتکونای هواپیما همه رو ترسوند و بعضی از مسافرا جیغ کشیدن شما متوجه نشدی
ساعت 2 هتل بودیم وبعد از اینکه وسایلمون تو اتاق گذاشتیم ونهار خوردیم ویه استراحت کوتاه کردیم ورفتیم گشت وگذار
اول مرکز خریدهارو یکی یکی پشت سر گذاشتیم و بعدش اومدیم هتل شام خوردیم وآماده شدیم ورفتیم اسکله تفریحی از دیدن رقص آب با موزیک ذوق زده بودی وشروع کردی به رقصیدن
نشستن کنار ساحل وگوش کردن به صدای امواج ملایم انچنان آرامشی بهم دادکه واقعا بهش نیاز داشتم
تا نیمه های شب مشغول شن بازی وعکس گرفتن بودیم و الارقم میلت اومدیم هتل
فرداصبح هم بعد از خوردن صبحانه رفتیم کشتی سواری واقعا عالی بود موزیک زنده ودیدن ماهیا ومرجانهای زیبا از نزدیک تجربه تازه ای برات بود وخوشحال بودی
برنامه بعدازظهرم از ساعت4 تا 9گشت دور جزیره وساعت11تا 2شب هم جنگ شبانه
گشت دور جزیره عالی بود مخصوصا شهر زیر زمینی کاریز
جنگ شبانه هم اولش تاریکی محیط وصدای زیاد موزیک ترسوندت اما کم کم برات عادی شد وشروع کردی به رقصیدن ودست زدن طوری همه نگاه ها به تو بود شیرینم
قربونت بشم من که داری با اون انگشتای کوچولوت قلب درست میکنی
اما یک ساعت آخرش خسته شدی ورفتیم بیرون سالن وبا دیدن محیطی که برا شما بچه های ناز بود سرگرم شدی
روز بعد هم تفریحاتی که آقا برنامه ریزی کرد وظهرم رفتیم پلاژ عالی بود
حریم مادر ودختری وآب بازی شن بازی و..... عالیییییییییییییییییی بود وکلی جاهای دیگه
عاشق بپر بپر از پله هستی
واقعا سفری بود که بهش نیاز داشتیم وبهمون خوش گذشت
شب آخرم هتل داریوش سرو شام همراه موزیک زنده بود که با خوندن ترانه هایی که برامون خاطره بود خیلی خیلی بهمون خوش گذشت هم خوانی ترانه هایی که دوسشون داشتم وازشون خاطره داشتم برام سوپرایز بود
بعد از شام دوباره رفتیم اسکله تفریحی وسه تایی دوچرخه سواری کردیم ،با نسیم ملایمی که میومد همه چیز رومانتیک شده بود وهمه نگاه ها بما بود آخه اونقدر ملوس وآروم پشت دوچرخه بودی وگاهی هم سوال میپرسیدی که خوردنی شده بودی....
وصبح روز جمعه (روز آخر)
بوس خداحافظی برا جزیره زیبای کیش
واین بار خودت کمر بندت رو بستی وآروم نشستی خانم من
دختر نازنینم ممنونم که پا به پام همراهم بودی ودنیامو شیرینتر از عسل کردی
دختر نازنینم ممنونم که آغوشم پر کردی از مهربونی خالص کودکانه ات وزیباترین عشقو بهم دادی