ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

ثمینم وهفته آخر پاییزی

1392/10/10 4:35
892 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نازنینم دختر ماه من

عزیزم تواین چند روز حسابی دختر خوب وخانمی شدی اونقدر که مامانی کلی ذوق زده شده عزیزم یکشنبه ساعت 3ظهر دستم با شیشه موقع ظرف شستن برید وباعث شد که 6تا بخیه بخوره نمیخوام وارد جزئیات بشم فقط بخیر گذشت واز اون روز شما همش به مامانی کمک میکنی وسایلت جمع میکنی ساکت وآروم تلویزیون نگاه میکنی و.....

عزیزمامان با این شبای بلند وهوای سرد هم حسابی حوصله آدم سر میره ومن وشما بیشتر خونه بودیم فقط 1شب رفتیم خونه سمیرا جون دوستم که 2تا ازبچه های برادرش اونجا بودن وشما حسابی باهاشون بازی کردی اولش یکم خجالت میکشیدی اما بعدش دیگه صمیمی شدی کیمیا 6روز از شما بزرگتر بود واسباب بازیاش بشما نمیدادو شما گریه میکردی وهستی 1 ساله هم که دندون دراوردن اذیتش میکرد یهویی میزد زیر گریه ،باعث شده بود که شما هم همش گریه کنی وبگی: نی نی منظورت این بود که نی نی ناراحته وگریه میکنه

وای نمیدونی حسابی اعصابم خورد شده بود هر چی هم میگفتم نه مامان نی نی خوبه نگاش کن آروم شد فایده نداشت اشکات روی صورت نازنینت جاری میشد وگریه میکردی یه مدتی اینطوری شدی حتی توی تلوزیونم که بچه ای گریه میکنه شما ناراحت میشی ومیخوای اشک بریزی که من کانالش عوض میکنم وحواست پرت میکنم یه مدتی دل نازک شدی نمیدونم چکار کنم ناراحتم از اینکه اینقدر صورت ماهت ببینم که با اشک خیس شده

خلاصه اون شب زود به آقا زنگ زدم که بیایم خونه که تو ماشین خوابت برد

یک شبم رفتیم خونه آقا جون اینا وشما کلی از سروکول آقا جون وعمو بالا رفتی اونقدر قشنگ وقتی یه چیزی ناراحتت میکنه اخم میکنی واگه ینفر تو یه کاری بهت گیر بده عکس العمل نشون میدی که میخوام بخورمت

مثلا اون شب مامان پروین همش پشت گردنت قلقلک میداد وشما داشتی مجله نگاه میکردی یهویی برگشتی واخماتو تو هم کردی وگفتی ما مانییییییییییییی تاکیدی گفتی که یعنی گیر نده ،این کار تازه یاد گرفتی الهی فدات بشم من

داشتی عکسای مجله نگاه میکردی ودوست نداشتی کسی مزاحمت بشه به عکس پیتزا وساندویچ که میرسیدی سرت تکون میدادی ودستات میذاشتی روی عکس میگفتی به به به به چند بار همینجوری تکرار میکردی و.... آقا جونم بلند شد آماده که ثمین پیتزا میخوای میرم برات میخرم با وجودی که مامان پروین غذا درست کرده بود اما رفت پیتزا خرید برا نوه عزیزش ببین چقدر دوست دارن عزیزم یعنی دوست داریم بس که شیرین وخواستنی هستنی

راستی ازجمله بندیت بگم:

راستش من خودم همیشه جای فعل وفاعل جابجا میگفتم البته فقط برا آقا مثله زیاد دوست دارم من و..... خوشم میومد آقا بهم میخندید ومثلاََ درستش برام تکرار میکرد

حالا ثمینم داره برا من دلبری میکنه میگه،

چای خوام من      آب هام من     نوخوام من بخوابم     هام خوام من     اونقدر خواستنی وقشنگ حرف میزنی که نگو

وقتی صدات میکنیم میگی ،بَده یعنی بله         هنوز م هنوز دختر وجیگر وعشق و.... اَدیی هستی

توی ماشین که میشینیم اولین کار اینه که بگی:آقا نای نای  بعدشم سرت به سمت آقا کج میکنی ودستاتو براش میرقصونی

وقتی آقا که از سرکار میاد خونه شما میری دست میدی و همش میگی بیشییییییییی بعدشم میگی دَر یعنی جوراباتودر بیار

بعدشم میری تیشرت آقا رو میاری ومیگی:در یعنی لباس بیرونت در بیار واین ببوش گیر میدی که باید همین الان انجام بشه

وموقع پوشیدن باهاش دکی بازی میکنی(قایم موشک)

وقتی کسی صداشو برات بلند میکنه من صدا میزنی و اسم طرف با گریه الکی، سه بارتکرار میکنی

مثلا میترا اذیتت کرده باشه میگی :ماما ،ایتا ایتا ایتا   باحالت گریه

الهی فدات بشم که شیرین شدی ودیگه داری تمام کلمات میگی تازه جمله میسازی

هر روز روی ابرام

 

 ثمین وفرهناز دوست جونیا همدیگه

نفسم

عشقم

آماده برا رفتن به مهمونی

عشقم

عشق

قربونت بشم من که آدامستو قورت دادی واومدی بهم میگی:ماما ،نییییییییییس

نفسم

آماده برا رفتن به خونه آقا جون

جونمجونمعشققربونتعشقم

جون من

ساکت توی اتاقت نشستی وجورابای خاله میترا رو بپات میکردی

نفسم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان گیسو جون
28 آذر 92 22:55
مینای نازم امیدوارم دیگه هیچ وقت برات همچین اتفاقی نیفته عزیزم همیشه سلامت و شاد ببینمت ای جونمممممم دخمل قشنگم کمک مامانش کرده دستت درد نکنه خوشگل خاله قربون قلب مهربونت برم که با گریه بچه ها گریه ات در اومده عزیزمممممم فدای اون اخم کردنت و به به گفتنت فدای اون شیرین زبونیتتتتتتتتت عشق خاله واییییییییی مینا جونم می خوای من رو سکته بدییییییییییییی چقدرررررررر خوشگله لباساش آفرین به سلیقه ات عزیز خاله می دونستی شما خیلی خوشگلی هزار ماشاا... قربون قد و بالات خخخخخخخخ جوراب پوشیدنت منو کشته عزیزم ممنون به جز خبر اولی بقیه عالی بود چسبید بوس برای دوست گلم و دخمل ناز و خوش تیپش
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی دوست خوبم از دعات همچنین برا شما ممنونم از مهربونی ونظر لطفی که درحقمون داری نازنینم خدانکنه عزیزم اما واقعا خیلی اعصابم خورد میشه برام شده مثل یه ترس و واهمه که مبادا توسرش بمونه واز ناراحتی دیگران خودشو خیلی ناراحت کنه عزیزم چشماتون خوشگل میبینه شما هم یه خوشگل طلا دارید که خیلی خیلی دوست داشتنی ونازه ماشاله خواهش میکنم گلم میبوسمت
مامان گیسو جون
28 آذر 92 22:56
خصوصی
مامان گیسو جون
28 آذر 92 23:05
ای جانم کیفش رو ببین چقدر خوشگله اسپند دود کن دوستم براش
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم چشششششششششششم
مامان زری ترانه
28 آذر 92 23:08
جانمی عزیزم خوشتیپ خاله با اون پالتوی خوشگلت . خدا رحم کرده مینا جان مواظب خودت باش حتماً چقدر دردت اومده
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی عزیزم ممنونم اره دردداشت اما چه میشه کرد دیگه بی احتیاطی بود
مریم مامان یاسمین زهرا
29 آذر 92 10:11
عزیزمی خوش تیپ بمیرم من الان دستت بهتره
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم خدانکنهههههههه عزیزم مرسی بهترم
سعید
29 آذر 92 12:45
بهم گفت چشم بذار تا برم قایم بشم،من گذاشتم خواستم از لای انگشتام ببینم کجا قایم میشه،دیدم با یه غریبه داره میره،به روی خودم نیاوردم گفتم بیام؟؟! گفت تو کجا؟؟؟!!!
مامان دوفرشته
29 آذر 92 14:58
بوس برای دخترنازوخوشتیپم
اعظم
29 آذر 92 17:22
خدا رو شکر مینا جونم باز هم هرچند 6تا بخیه خورده اما میشد گفت به خیر گذشته .چه میشه کرد همیشه باید گفت شکر چون بدتر هم هست . ثمین جونم روز به روز شیرین تر میشه هم خودش و صورت ماهش هم حرفاش و نوشتن زیبای تو از اون (پس اسپند فراموش نشه ) انتخا لباسهای ثمین جونم فوق العادست هم رنگ شادشون و ستهاش
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی عزیزم ممنونم عزیزم از محبت بی دریغت گلم چشششششششششم مرسی بهم روحیه میدی فراووون
مامان مرضیه
29 آذر 92 17:36
قربون خانم خوشتیپه بشم خیلی نازی جونم واااای چه بد شده مینا جون یه کم مواظب خودت باش
مامان ثمین سادات
پاسخ
خدا نکنه عزیزم مری چشم دیگه اتفاقه دیگه
مامان هدیه
29 آذر 92 19:32
سلام عزیزم ببخشین از اتفاقی که براتون افتاده خبر نداشتم خیلی ناراحت شدم این بارم خودت چشم خوردی با این عکسای خوشگل چشم میخوری دیگه خواهر مواظب خودتون باشین و هر روز آیت الکرسی بخونین قربون دختر نازم که اینقده شیرین شده و دلبری میکنه واما عزیزم: به صد یلدا الهی زنده باشی انار و سیب و انگور خورده باشی اگر یلدای دیگر من نباشم تو باشی و تو باشی و توباشی و… یلداتون مبارک
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلاااااااااااااااام دوست جونم عزیزم خوبید دلم براتون تنگ شده بود ممنونم عزیزم خوبم خدا نکنه گلم ممنونم یلدای شما هم مبارک
نسرین خاله ی اسما و مهلا
29 آذر 92 19:47
ااااااااااااااااااای جانم چقدر خوش تیپ و شیک شدی خوشگل خانوم چقدرم کلاه بابانوئل بهت میاد ثمین جونم بووووووووووووووووووس واسه ثمین خوشگله ی خودمون
مامان ثمین سادات
پاسخ
مرسی عزیزم خوش اومدید کم پیدا ؟ دلتنگتون بودیم عزیزم اسما جون ومهلا جون ببوس محکم ممنونم شما لطف دارید
مامان حدیثه سادات
29 آذر 92 22:39
ای جانم که اینقدر خوردنی هستیو ثمین سادات کوچولو
الهه مامان روشا جون
1 دی 92 1:54
وای مینا جون خیلی ناراحت شدم.بلا دوره بازم به خیر گذشته. ثمین جونم ماشالا خیلی شیرین زبون شده.مامانی حتما واسش اسفند دود کن. پالتو سفیده اش چه خوشگله خیلی هم بهش میاد ماشالا.با ست گلبهی خیلی خوب شده
مامان ثمین سادات
پاسخ
عزیزم ببخش ناراحتت کردم آره بخیر گذشت وفردا میرم بخیه هاشو میکشم چششششششششششم حتما چشمات قشنگ میبینه دوست جونی ممنونم
مامان امیرعلی
2 دی 92 15:53
سلام عزیزم خوبین؟ شرمندتم که دیر به دیر میام ... چقده پالتوی قشنگی دوختی واسه ثمین جون .... خیلی مبارکه ... بابا تو دیگه خیاط شدی هاااااااااااااااااااا.... ..... مثل همیشه پست باحال وزیبایی گذاشتی
مامان ثمین سادات
پاسخ
سلام عزیزم خواهش میکنم فدات چشمات قشنگ میبینه عزیزم نظر لطفته
نسرین خاله ی اسما و مهلا
2 دی 92 21:32
یلدا یعنی یادمان باشد که زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت یلدایتان مبارک.
مامان ثمین سادات
پاسخ
ممنونم عزیزم
مریم مامان نیکان
4 دی 92 0:12
خدا رو شکر میناجون که به خیر گذشت ولی باید خیلی بدجور بریده باشه که شش تا بخیه خورده
مامان ثمین سادات
پاسخ
آره واقعا همینطوره
مریم مامان نیکان
4 دی 92 0:13
یعنی من عاشق این تیپای دختربچه هایی ام که پالتو و بوت میپوشن،خیلی ملوس شدی خوشگلم
مامان ثمین سادات
پاسخ
آر عزیزم منم همیشه دوست داشتم یلی با مزه میشن مرسی نازنیم