یازدهمین سالگرد پیوند عشقمون 1393/08/05

سلام نازنینم

امشب1393/08/05 سیاهی وتاریکی همه چیز توی خودش گم کرده امشب بیاد قدیم ندیما اومدم زیر آسمون دنبال ماه گشتم وبهش خیره شدم واز ته دل از خدای عزیزمون تشکر کردم که توی ثانیه به ثانیه این چندسال درکنارمون وپابپامون همراهمون بوده ونگاه پر مهرش ازمون دریغ نکرده

امشب به همه چیز فکر میکنم به......

آره نازنینم عروسکم به 11سال پیش که مصادف بود با اولین روز ماه رمضون که تقدیر من وآقا برای هم رقم خورد عزیزم چقدر زود گذشت چه روزایی که با هم نداشتیم چه حرفایی که بهم زدیم چه خاطرات تلخ وشیرینی که باهم بوجود اوردیم چه آرزوهایی که داشتیم که الان شده داشتمون چه لبخندها وگریه هایی که در آغوش هم ودرکنارهم تجربه کردیم چه سرنوشتی که ساختیم و......

گاهی اوقات آدم هیچ واژه ای پیدا نمیکنه که بتونه احساس قلبی شو بیان کنه شاید بخاطر اینکه احساس آدم چیزی فراتر از واژها وکلماته

آره خوشگلکم ، من وآقا عاشقانه این چند سال پشت سر گذاشتیم وحاضرم قسم بخورم که  قهر کردنمون بیشتر از 1ساعت طول نکشیده شاید طاقت دوری از هم نداریم دوری تنها به معنای ندیدن وجدا بودن نیست دوری میتونه سکوت باشه اخم باشه نگاه نکردن باشه

چه لحطاتی که برامون اتفاق افتاد که میشه بهش گفت معجزه آره معجزه خدا

که توی زندگی تک تک ما آدما اتفاق میوفته اما ما غافلیم وراحت ازش میگذریم اتفاقاتی که اگه با دید باز بهش نگاه کنیم وبه عمق عملش پی ببریم میفهمیم که خدا همین کنارمونه که حتی میتونیم گرمای وجودش حس کنیم

نازنینم معجزه بزرگ زندگیمون تویی ،معجزه بزرگ زندگی ما پدر ومادر شما فرشته های نازنینید که وقتی برای اولین بار در آغوشمون می گیرمتون تمام حس عاشقانه مادرانه رو لمس میکنیم وبا اون لبای کوچولوتون شروع میکنید به شیر خوردن ودستای کوچولوتون توی دست میگیریم وتمام دردامون فراموش میکنیم

معجزه زندگیمون یعنی داشتن یه کوچولوی نازنین که روز به روز بهمون ثابت میکنه که خدا دوسمون داره چون لایق همچین فرشته هایی هستیم

خدایا تو چقدر بزرگی

خدایا ماچقدر کوچیکیم چقدر ناشکریم بااین وجود هنوزم تنهامون نمیذاری همیشه کنارمونی ازت ممنونم خداجونم

برای هر قطارپرشتاب

ایستگاه

برای هرنسیم دوره گرد

تکیه گاه

برای من ،تو لازمی!