گردشهای ثمین جونی با عزیزانمون
یادم هست که همه چیز از کجا شروع شد
و درک کردم دیگه خودم تنها نیستم
یه اتفاقی افتاد
یه حس ناب که با تمام وجود لمسش کردم
آنجا نقطه شروع من بود
لحظه آغازم
اون لحظه بود که وجودم پر شد از شور عشق
و حس کردم
که میتونم خیلی زیاد کسی رو دوست داشته باشم
سلام نازنین دخترم عزیزه جونم چقدر حال من اینروزا کنارت خوبه
این روزا اونقدر خاطرات شیرینی رو باهات تجربه کردم که فقط وفقط خدا میدونه وبس ...
این مدت آخر هفته ها با دوست یا فامیل بیرون رفتیم
یک هفته بادوستمون مسعود وسمانه جون ودوقلوهای نازشون رفتیم نهار بیرون برا شما که خیلی خیلی خوب شد آخه همش میرفتی کوهنوردی وشن بازی و .....
ثمینم رفته خرید کرده برا گردشش
قرتی خانم آماده شده تابره در در
هفته بعدم پنج شنبه شب عروسی منشی شرکت آقا دعوت بودیم وبا هم لباس ست کردیم ورفتیم خیلی ناز شده بودی موهاتو یکطرفه برات بستم وآخرشم فر داشت کلی با ملیکا ملینا رقصیدی وهمه قربون صدقت میرفتن وازم سوال میکردن اسمت چیه ؟شما هم سریع میگفتی ثمین ساداتم
دوتا خانم که باردار بودن ازت عکس گرفتن ومیگفتن میخوان نی نیشون شکل تو بشه
عزیزم کلی سفارش اسپند کردنت بهم دادن
روزبعدم رفتیم باغ باباحاجی ،خاله مهری هم اونجا بود وشما با مهردادکلی بازی کردی آب بازی شن بازی که در حال عکاسی از شما دوتا وروجک بودم که شن رفت داخل لنز دوربین ودیگه لنزش بسته نشد وفعلا دوربین خرابههههههههههه
قرتی خانم داره میره باغ باباحاجی
الهی فدات بشم من که وقتی بهت میگفتم بخند اینطوری میخندیدی
شن بازی
یه اخر هفته هم آیناز کوچولو ومامان وباباش خونمون بودن که شما خیلی خوشحال بودی همش دوست داشتی آیناز بغل کنی ومیبوسیدیش از اون روزم وقتایی که خودتو برام لوس میکنی میگی: من نی نیم ایناز اِمی تونم حلف بزنم لاه بلم (من نی نیم نمیتونم حرف بزنم راه برم)
واین هفته هم پنج شنبه بعدازظهر رفتیم باغ دوست خیلی عزیزم نسیم جون
خیلی خوش گذشت وشما وروجکا هم کلی بازی کردید والبته بهمون کمک کردین تو چیدن میوه
قربونت بشم که با اون دستای کوچولوت میوه از درخت میکندی ،نوش جونت
اول که اومدیم فوری رفتی دم در تا هاپو رو ببیینی
ثمینم داره گیلاس میچینه
درحال تماشای هاپو ها
ثمین رفته گل بچینه
قربون مهربونیت گلم
جای همگی خالی
راستی ثمینم 14روزه که از پوشک گرفته شده پست بعدی کامل مینویسم