خرگوش شیرین زبونم
اومدی می گی: میخوام بخوابم خِلی خستم
میگی مامان تو بچه بَدی چلا خَشوک (خرگوش)نمیخری،چلا منو سُو سُله (سرسره)نمیبری تاب بازی کنم
میگی آقا بچه بده من در در نمیبره میره سَله کال(سره کار)
مامان بریم بخوابیم برام اِصه بخوون اِصه ثمین(قصه)
داشتم برا دوستم حرف میزدم در مورد تو گفتم، اینُ بردم.... یهویی گفتی این نیستم ثمین ساداتم
رفتی صندلی گذاشتی جلوی سینک ظرفشویی میگی:می خوام ظلفا لو بشوشم مامان گذا درست کده من ظلف بشوشم
شب موقع خوب رفتی وآقا رو بوسیدی وگفتی:عاشیقی تم
آقا هم گفت دوست دارم
تو هم برگشتی گفتی :دوست دالم میدونی کاله دلِته(دوست دارم میدونی این کار دله .... این همیشه آقا برات میخونه)
اومدی بهم میگی :مامان دالَم اشک میلیزم گفتم چرا میگی نی نه کَدَم(گریه کردم)
غذا رو گاز بود میگی :داله بپزه خلی دابه سلیع تر بپزه بوخولم
روی تخت دراز کشیدی ومیگی:اَصا خو شو خدایا مونده بودم چی میگی فکرکنم یه6باری ازت پرسیدم چی وشما هم هی تکرار میکردی که آخر سر آقا متوجه شد وفهمیدیم میگی: اعصابم خورد شد
با فرهناز دعواتون شد تو هم عروسکاتو بهش ندادی اونم رفت خونشون اومدی پیشم ومیگی اَرَناز میخوام بَدی رَت خوایی کنم (ازفرهناز میخوام معذرت خواهی کنم)
هرکجا که خودکار میبینی میگی:مامان کازغ بیاری ،مقاشی بچشم(کاغذ بیار نقاشی بکشم)